هایدگر و تکنولوژی جدید
(نکاتی از مقاله پرسش از تکنولوژی1)
آدمی هنگامی به راستی آزاد میشود که به قلمرو تقدیر تعلق داشته باشد و در نتیجه کسی شود که گوش فرا میدهد [و میشنود] و نه کسی که فقط گوش میسپارد [و اطاعت میکند]
"پرسشگری تقوای تفکر است". این دغدغههای تفکر برانگیز هایدگر است که او را وا می دارد در سو ال از ماهیت تکنولوژیهای جدید نیز آنقدر جلو رود که از نقطه اغاز بحث یعنی تکنولوژی به عنوان یک ابراز به قلمرو ماهیت هنر گام بگذارد.
به نظر میرسد فهم اندیشههای هایدگر صرف نظر از دشواری عمومی آنها، بدون آگاهی از مفاهیم کلیدی اندیشهاش مانند مفهوم "راه" – مفهومی که در این مقاله نیز به آن بارها مستقیم و غیرمستقیم اشاره میکند- دشوار تر خواهد شد. این مقاله را چندبار خواندهام و هر بار تلاش کردم تا نکات مهم آن را یادداشت کنم. ادعا نمی کنم که این کار را به خوبی انجام داده ام زیرا بیان این نکات صرفا تلاشی است برای یادگیری بهتر آن تا هر بار تکرار مهمترین ها، فهم آن را آسانتر از بار قبل کند و این آخرین نسخه این تلاش است:
هایدگر ابتدا تفاوت امر تکنولوژیک را با ماهیت تکنولوژی بازگو میکند. او میگوید: "بنا بر نظر قدما ماهیت یک شی عبارت است از اینکه آن شی چیست. وقتی به پرسش از تکنولوژی میپردازیم در واقع می پرسیم که آن چیست".
او در ادامه به تعریف رایج از تکنولوژی که آن را وسیله و فعالیتی انسانی میداند اشاره میکند و آن را تعریف ابزاری یا انسان مدار تکنولوزی مینامد.
به عقیده هایدگر تصور ابزاری از تکنولوژی شرط هر گونه تلاش برای برقراری نسبت صحیح انسان با تکنولوژی است. اما او خاطرنشان میکند تعریف ابزاری تکنولوژی اگرچه تعریفی صحیح است اما امر صحیح بدون پرده برداشتن از ماهیت موضوع نیز میتوانند صحیح باشند اما امر حقیقی فقط هنگامی رخ میدهد که پرده از ماهیت موضوع برداشته شود. پس باید از طریق امر صحیح به جستجوی امر حقیقی پرداخت.
هایدگر معتقد است که باید به این پرسش پرداخت که "تکنولوژی به عنوان ابزار چیست؟" این مساله هنگامی مکشوف میشود که امر ابزاری را به علل اربعه (مادی، صوری، غائی، فاعلی) تاویل کنیم اما باید پرسید خود علیت چیست؟ علل اربعه شکلهای مختلف مدیون بودن به چیزی (یا مسوول چیزی بودن) هستند. اما منشا وحدت چهار علت چیست؟ و معنای مدیون بودن چیست؟ "راهی کردن چیزی برای رسیدن به حضور"، مشخصه اصلی مسوول بودن است.
این چهار نحوه ره – آوردن تحت تاثیر نوعی "آوردن" قرار دارند، آوردنی که امر حاضر را به ظهور میآورد.این در آوردن در قلمرویی واقع میشود و در جریان است که ما کشف حجاب مینامیم.
ولی ماهیت تکنولوژی چه ربطی به انکشاف دارد؟ پاسخ: ربطی تمام. امکان هر گونه سازندگی مولد در انکشاف ریشه دارد. پس تکنولوژی یک وسیله صرف نیست. تکنولوژی نحوی انکشاف است.
تکنولوژی جدید نیز نوعی انکشاف است. اما انکشاف حاکم در تکنولوزی جدید نوعی تعرض به طبیعت است.اکتشاف و حبس کردن، تغییر شکل دادن، انبار کردن، توزیع کردن و تغییر مدار همگی انحاء انکشاف تعرض آمیز به طبیعتاند.
چه کسی این درافتادن تعرض آمیز را اجرا میکند که از طریق آن آنچه امر واقع خوانده میشود همچون منبع لایزال منکشف میگردد؟ بشر. اما عدم استتاری که امر واقع در هر لحظه معین خود را در آن آشکار میکند یا پس میکشد تحت اختیار بشر نیست. کافی است که بدون جانبدارای آنچه بشر را فراخوانده است درک کنیم.
هر جا بشر چشم و گوش خود را باز کند. دل خود را بگشاید و خود را به دست اندیشیدن و تقلا کردن، ساختن و کارکردن، دعا کردن و شکرکردن بسپارد، خود را در همه جا در قلمرو امر نامستور خواهد یافت. هر زمان امر نامستور به انحا انکشاف خاص، او فراخواند، عدم استتار آن از قبل رخ داده است.
ندای معترضی را که آدمیان را گرد هم میآورد تا امر از خود کشف حجاب کننده را همچون منبع ثابت انضباط بخشند گشتل میخوانیم. گشتل نامی برای ماهیت تکنولوژی جدید است. این کار نه صرفا فعالیتی انسانی است و نه اینکه وسیله ای صرف در قالب آن فعالیت. پس امر صرفا ابزاری یعنی تعریف صرفا انسان مدار تکنولوژی علی الاصول بی اعتبار است. تکنولوژی جدید در واقع از زمانی اغاز میشود که خود را بر علوم دقیقه استوار میکند. فیزیک جدید مبشر گشتل است.
هایدگر در ادامه به بحث تقدیر تکنولوزی می پردازد. او تقدیر را " آن حوالت گرد هم آورندهای میداند که آدمیان را راهی انکشاف میکند". او تاکید دارد که "این تقدیر هرگز جبر سرنوشت نیست. چون آدمی هنگامی به راستی آزاد می شود که به قلمرو تقدیر تعلق داشته باشد و در نتیجه کسی شود که گوش فرا می دهد [و می شنود] و نه کسی که فقط گوش می سپارد [و اطاعت می کند]".
هایدگر برای آنکه مفهوم تقدیر با سرنوشت یکسان پنداشته نشود به تفاوت آنها اشاره می کند و میگوید: "تکنوولوژی سرنوشت عصر ماست. منظوراز سرنوشت چیزی نیست مگر ناگزیر بودن مسیری تغییر ناپذیر. اما تقدیر انکشاف به هیچ وجه ما را وا نمیدارد تا با جبری تحمیق کننده خود را کورکورانه به دست تکنولوژی بسپاریم".
هایدگر معتقد است که تکنولوژی خود خطرناک نیست بلکه بزرگترین خطر آن است که تقدیر در قالب گشتل حاکم شود. این خطر خود را از دو نظر بر ما آشکار می کند: اول اینکه وقتی امر نامستور منحصرا به عنوان منبع ثابت تلقی شود و بشر جز ناظم ذخیره ازلی نباشد آدمی به لبه پرتگاه میرسد. در این میان بشری که چنین به مخاطره افتاده است خود را متکبرانه در مقام خداوند زمین میستاید. دوم انکه گشتل به عنوان تقدیر آدمی را به انکشافی میراند که از نوع انضباط است. هر جا این انضباط استیلا دارد امکان هر انکشاف دیگری هم سلب میشود. گشتل مانع تجلی و استیلای حقیقت میشود در نتیجه تقدیری که به انضباط می آورد بزرگترین خطر است.
درادامه هایدگر با الهام از شعر هولدرلین:
اما هر جا خطر است،
نیروی منجی نیز می بالد."
در پی توضیح این مساله در باب تکنولوژی بر میآید و مینویسد: نیروی منجی در ماهیت تکنولوژی [گشتل] ریشه دارد و از آن نیرو میگیرد.
هایدگر در پایان این مقاله مینویسد: "تامل ماهوی درباره تکنولوژی و رویارویی قطعی با آن باید در قلمرویی رخ دهد که از یک سو با ماهیت تکنولوژی قرابت دارد و از سوی دیگر از بنیاد با آن متفاوت است. هنر چنین قلمرویی است. ولی البته به شرط آنکه تامل درباره هنر به سهم خود چشمان ما را بر روی منظومه حقیقت که موضوع پرسشگری ماست، نبندد. هر چه در مورد ماهیت تکنوولوژی پرس جویانهتر تامل میکنیم. به همان اندازه ماهت هنر اسرار آمیزتر میشود.
........................
1 هایدگر. م. و همکاران (1386)، پرسش از تکنولوژی، در: شاپور اعتماد (گردآوری و ترجمه)، فلسفه تکنولوژی، تهران: نشر مرکز، صص 4-43