حدود ساعت 3 بعد از ظهر سه شنبه 18 / 3/ 89 یک تماس تلفنی تهدیدآمیز دریافت کردم مبنی بر اینکه اگر وبلاگتان را ظرف مهلت قانونی (تا آخر هفته) آپ نکنید حتی بدون اخذ آخرین دفاع، به اشد مجازات محکوم خواهید شد (محرومیت از تماس تلفنی با شخص تهدید کننده). ضمن سپاس از این تهدید محبت آمیز از آنجا که دل خودمان هم بسی برای وبلاگمان تنگیده بود تصمیم به آپ کردن آن به هر طریق ممکن گرفتیم.
با این مقدمه، در این پست می خواهم تفاوت "وبلاگ نویسی" و "شبکه اجتماعی نویسی" (خاطرنشان می کنم کپی رایت این عبارت برای خودم محفوظ است) را شرح دهم.
ماجرای این سوژه البته کمی قدیمی است اما با تاریخ این روزها هماهنگ است. سال گذشته در همین ایام بود که فیس بوک به عنوان یک شبکه اجتماعی قانونی (فیلتر نشده) که منعکس کننده بخش عمده ای از همان شور انتخاباتی معروف بود، در میان ما دانشجویان ارتباطات به عنوان پدیده ای منحصر به فرد جلوه می کرد.
یادم است که همان زمان برخی از دوستان که وبلاگ نویس هم بودند وبلاگ هایشان را رها کرده و تنها به نوشتن در فیس بوک می پرداختند. عده ای نیز که وبلاگ نویس نبودند مدعی بودند که فیس بوک و سایر شبکه های اجتماعی به راحتی می تواند جایگزین تجربه وبلاگ نویسی شود. من از همان زمان مخالف این ایده بودم . هنوز هم معتقدم که تفاوت های عمده ای میان نگارش در این دو محیط مجازی وجود دارد که دلیل اصلی آن هم به تفاوتهای اساسی میان ویژگی های این دو محیط بر می گردد.
شبکه اجتماعی نویسی
طراحی صفحات شبکه های اجتماعی به نحوی است که امکان آپ شدن در هر لحظه وجود دارد بدون آنکه این امر دنبال کردن مطالب را برای مخاطب دشوار کند. تنوع و تعداد آپ های یک صفحه به دلیل امکان ارسال مطالب با حجم محدود، بالاست. دلیل دیگر آن اینست که ساختار صفحه اصلی شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک به نحوی است که شما می توانید مطالب به روز شده دوستانتان را هم ببینید در نتیجه تعداد آپ های هر صفحه به تعداد دوستان و فعالیت آنها بر می گردد.
با توجه به آپ های مداوم یک صفحه می توان نتیجه گرفت محتوای شبکه های اجتماعی ماندگار نیست. با یک سواد متوسط استفاده از این شبکه ها، تقریبا پیدا کردن یک مطلب مربوط به چند هفته قبل کاملا طاقت فرسا و زمان بر است.
مورد دیگر آنست که اساسا محتواهای ماندگار و عمیق یا تفکر برانگیز بر روی شبکه های اجتماعی گذاشته نمی شود. یعنی نویسنده مطلب عمدتا مطالبی را انتخاب می کند که مخاطب در فرصتی کوتاه آن را بخواند و بدون نیاز به تفکر زیاد، استفاده مطلوب و آنی را از آن داشته و نیازی به مراجعه مجدد به آن نداشته باشد. از طرفی مخاطب نیز معمولا به دنبال یک محتوای ماندگار در یک شبکه اجتماعی نیست زیرا حجم بالای مطالب فرصت تامل و تعمق را بر روی تمام مطالب از او سلب می کند.
امکانات کامنت گذاری شبکه های اجتماعی بسیار ساده تر از وبلاگ هاست اما ویژگی کامنت ها نیز مشابه مطالب شبکه هاست. ماندگار نبودن و به عبارت دیگر سطحی بودن و لحظه ای بودن کامنت ها از سوی نویسنده و خواننده هر دو پذیرفته شده است. کامنت های شبکه های اجتماعی عمدتا حالت پیام های کوتاه مشابه چت را می یابد. در بسیاری مواقع مطالبی رد و بدل می شود که صرفا وجه بازخورد و نقش پذیری را در یک ارتباط دارد (به خصوص که حالت مکالمه های دو طرفه در آن بسیار نمود می یابد و تقریبا نویسنده به هر کامنت یک جواب می دهد حتی اگر صرفا تشکر باشد). نکته دیگر در مورد کامنت ها آنست که مدت زمان کمتری دیده می شوند زیرا حجم کامنت ها بالاست و به دلیل حجم مطالب در صفحه معمولا کامنت ها به صورت جمع شده در پایین مطلب دیده می شوند.
از نظر محتوای "شبکه اجتماعی نویسی" به نظر می رسد که موضوعات با زندگی روزمره افراد و احساسات و افکار و تجربه های روزانه شان گره خورده است. هر موضوعی در زندگی روزمره می تواند موضوعی برای نگارش در شبکه اجتماعی باشد.
وبلاگ نویسی
وبلاگ ها معمولا در فواصل طولانی تری آپ می شوند. شاید دلیل اصلی آن نوع طراحی قالب و محدود نبودن حجم پستهاست. این ویژگی ها موجب می شود که افراد برای جلوگیری از آشفتگی صفحه اول وبلاگ و دیده شدن هر مطلب به مدت کافی، به روز کردن مطالب را طولانی تر کنند.
مطالب یک وبلاگ قابل رجوع، بررسی و استناد است. چنانچه بخشی از افتخارات فضای مجازی در زمینه "انفجار اطلاعات" را باید به تلاش وبلاگ های تخصصی مربوط دانست.
موضوعات مطرح شده در وبلاگ ها برنامه ریزی شده تر، عمیق تر و ماندگار ترند. مخاطب یک وبلاگ معمولا خود را آماده خواندن محتوای طولانی تری می کند و هنگام نظر دادن نیز نظرات فکر شده تری ارایه می دهد.
کامنت ها در وبلاگ ها مدت زمان بیشتری دیده می شوند و قابل تحلیل و بررسی هستند. گاهی امکان بحث های طولانی و دامنه دار از طریق کامنت ها مطرح می شود و بحثها در مدت زمانی قابل قبول تری شکل می گیرد.
نویسنده یک وبلاگ عمدتا براساس آنچه می نویسد شناخته می شود در حالی که در شبکه های اجتماعی به خاطر ارتباط دوستانه ای که پیش از آن میان افراد وجود دارد لزوما سنجش نظرات افراد براساس انچه می نویسند نیست.
وبلاگ با ویژگی های خاصی که دارد احساس مالکیت بیشتری در صاحب اش ایجاد می کند. در کنار آن کارکردهایی مانند خودشناسی در وبلاگ بیشتر امکان بروز و ظهور دارد.
وبلاگ نویسی یک راه است. راه ماندگاری است با یک مسیر مشخص. نویسنده و وبلاگ دو یار ماندگار این راه اند هر چند که مخاطبان مختلفی در طی سالها در این راه قدم می گذارند. می آیند و می روند اما نویسنده و وبلاگ -در صورت فیلتر نشدن- می مانند.
نتیجه:
آنچه گفتم تفاوت های دو شیوه نگار ش براساس تفاوت ویزگی های دو محیط بود. گاهی مرز میان این دو شیوه مخدوش می شود اما شکل رایج و عادی یک وبلاگ و شکل معمول یک شبکه اجتماعی در این مطلب مد نظر بوده است.
در مجموع کارکرد وبلاگ فراهم کردن فضای عمومی نقد، تفکر و اندیشه است در حالیکه شبکه های اجتماعی حائز عناصری هستند که تسهیم کننده زندگی روزمره فرد (با همه ابعاد ساده و سطحی آن) با دیگر دوستان اوست هر چند که گاهی این کارکردها به هم نزدیک می شوند.
شاید توجه به فعال ترین اعضا هر یک از این دو محیط هم بتواند به جمع بندی ما یاری دهد. فعالترین اعضای شکبه های اجتماعی معمولا کسانی هستند که لینک ها، ویدئو و عکس های داغ را به سرعت بر روی شبکه می گذارند اما فعال ترین وبلاگ نویس ها آنهایی هستند که با توجه به حیطه خاص خود تحلیل های بهتر یا نوشته های منسجم تر و عمیق تری ارایه می دهند. نوشته هایی که تلنگرهایی برای تامل در موضوعات مختلف به همراه دارد.