چند روز پیش هفتمين مرحله از طرح مبارزه با اراذل و اوباش اجرا شد و طبق اعلام رئیس پلیس پایتخت 88 تن از اراذل و اوباش تهران دستگير شدند. همزمان با انتشار خبر، عکسهایی از این افراد هم منتشر شد که می توانید آنها را اینجا ببینید. اما موضوعی که در هنگام دیدن این عکسها توجه مرا جلب کرد خالکوبی ها، جملات و اشعار روی بدن این افراد بود که عمدتا در ناحیه سینه، کمر و ساق پا وجود داشت. در واقع این افراد (گاهی خودشان و گاهی با کمک پلیس) لباسهایشان را دراورده بودند تا عکاسان رسانه ها عکاسی کنند.
بعضی از عبارتهای روی بدن این افراد تا جایی که من توانستم بخوانم اینها بود:
1- «مگر خواب اجل شيرين كند افسانه ما را» +«توبه» + تصویر یک شمع و چهره یک زن
2- «زندگي برخلاف آرزوهايم گذشت»
3- «كبوتري كه در اين آسمان گشايد بال/ دگر اميد رسيدن به آشيانش نيست » + تصوير دو گنجشك و يك آشيانه
4- «من آنم كه چون بركشم تيغ تيز/ برآرم به روي زمين جنگ و ستيز/ سبويي به خون ويران كنم/ كباب از دل نره شيران كنم»
جامعه شناسان و جرم شناسان معمولا عوامل مختلفي را براي گرايش به بزه عنوان مي كنند. اما یکی از نظریه های جذاب در این زمینه نظريه «برچسب زني» است که می گوید مجرمان در ابتدا با ارتكاب موارد كوچكي از اجتماع رانده می شوند و رفتار آنها کجروی نامیده می شود و کاربرد برچسب هایی مانند بزهكار، مجرم، دزد، اراذل و اوباش و ...در مورد آنها باعث می شود که خودشان هم به نوعی باور كنند كه مجرم اند و واکنش آنها تشدید جرم را در پی دارد و در واقع این برچسب ها آنها را در اين مسیر پایدار تر می کند.
اگر از منظر این تئوری به این ماجرا نگاه کنیم به نظر می رسد که اراذل و اوباش دستگیر شده همین مسیر را طی کرده اند و خودشان هم در عبارت ها و جملاتی که بر بدنشان حک شده اذعان کرده اند که در زندگی مسیری تلخ و همراه با ناکامی داشته اند و عاملی (عمدتا روزگار) اجازه نداده است که آنها مسیر درست را بروند و این مسیری است که امیدی به برون رفت از آن وجود ندارد.
اما چه لزومی دارد که آنها ناکامی ها یا خواست هایشان را روی بدنشان بنویسند؟ به نظر می رسد اولین دلیل این است که بدن (درصورتی که آن را یک رسانه تصور کنیم) نزدیک ترین، همراه ترین و خاص ترین رسانه ای است که هر انسانی در اختیار دارد. بدن همان چیزی است که هر انسانی از طریق آن در دنیا متجلی می شود و هر کس به شیوه خاص خود. انتخاب های هر شخصی برای بدنش مثلا لباسها، ارايش و تزئيات احتمالا اولین وسیله تفسیر نگرشها و خواست های فرداست. به نظر می رسد که خالکوبی روی بدن این افراد نیز به نوعی ابزاری برای بیان تعلقات گروهی شان و متمایز شدنشان است. احتمالا آنها از این طریق دنیای بزهکاری را تعریف می کنند.
اما از منظری دیگر می توان گفت آنها بدن هایشان را انتخاب می کنند چون آنها گروه های حذف شده از رسانه های جریان اصلی هستند البته کسی انتظار ندارد که یک زورگیر خشن نقش مثبت یک برنامه تلویزیونی باشد اما یادمان هم باشد که بسترهای اجتماعی ایجاد کننده شرایط بزه مانند فقر، مشکلات خانوادگی، اعتیاد و بیکاری و ... معمولا بستری برای ترسیم نقش های مثبت نیست و معمولا این بسترها همان بسترهای شکل دهنده به این مجرمان در واقعیت است. ما معمولا انتظار داریم کسی که در چنین بستری رشد می کند نقش منفی داستان باشد! پس ظاهرا ابزار دیگری هم برای روایت آنها از ناکامی های زندگیشان نیست.
نکته دیگر این است که به نظر من دلیل خالکوبی،ن می تواند ترساندن قربانیان باشد چون معمولا در بخشهایی از بدن است که در حالت عادی دیده نمی شود. به نظر من آنها بیشتر از خالکوبی برای انسجام بخشی به هویت خود به عنوان گروهی از بزهکاران استفاده می کنند. در واقع آنها بزهکاری خود را که اکنون دیگر برای خودشان پذیرفته و نهادی شده است و حتی شاید الان برایشان مایه افتخار و جلب توجه باشد با انتخاب و حک نمادهای خاصی بر بدن بازتولید می کنند. به این طریق آنها می توانند در جمع خودشان دوستان بیشتر، اقتدار بیشتر و در واقع سرمایه اجتماعی بیشتری داشته باشند چون پای بندی شان به هنجارهای حاکم بر گروه بزهکاران را این طریق بازتولید می کنند.
اما سوال مهم این است که ما به عنوان مخاطبان با دیدن این عکسها چه برداشتی داریم؟ مخاطبان این داستان براساس نظریه برچسب زنی همان کسانی هستند که این افراد را کجرو نامیده اند و طبیعتا به دنبال فهم علل رفتارهای آنها نیستند. مخاطبان عادی به این خالکوبی ها و مضامین آنها به عنوان فرهنگ سطح پایین و ابزارهای توجیه خود (توسط مجرمان) نگاه می کند و به نوعی با واسطه رسانه از آنها می ترسد. البته نوع رسانه در ایجاد هراس متفاوت است. بر اساس مشاهداتم که البته پشتوانه منطقی هم دارد فکر می کنم دیدن فیلمی از یک زورگیری بسیار بیشتر از دیدن عکس آن و دیدن عکس بیشتر از خواندن خبر مکتوب در مخاطب هراس ایجاد می کند.
نکته پایانی این است که بیان کردن نکاتی درباره دلایل بزه یا نزدیک شدن به زاویه دید این افراد به معنی دفاع از آنان و تائید رفتاری خشن و مجرمانه آنها و یا نادیده گرفتن زاویه دید قربانیان نیست.
..........
پ. ن:
۱-نظریه های برچسب زنی از بکر و هراس اخلاقی از کوهن است که در اینجا مضامین آنها مورد اشاره قرار گرفت
۲-اگر علاقه مند به مطالعه تحقیقی در زمینه خالکوبی زندانیان بودید می توانید به وبلاگ مددکاران جوان سر بزنید و با پژوهش عبدالرحیم اسداللهی و همکارانش آشنا شوید.