نشست «بررسی مساله اعتماد در ایران امروز» روز چهارشنبه (روز خبرنگار) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
مهمترین انتقاد من به این جلسه نادیده گرفتن زمینه های ارتباطی اعتماد بود. رسانه های جریان اصلی، رسانه های اجتماعی و جریان اطلاعات موضوعات مهمی بود که به آنها پرداخته نشد. به جز دکتر ذکایی که رویکردشان مطالعات فرهنگی بود، عموما رویکرد اقتصاد سیاسی در تحلیل ها وجود داشت.

به شکل خیلی ساده و خلاصه (که طبعا گزینش من هم در آن دخیل هست) این بحث ها در این جلسه دو ساعته مطرح شد:
دکتر امیر گفت که در زمینه طرح های توسعه ای ما در نقطه ای هستیم که نباید در افزایش سرمایه اجتماعی دولت مشارکت کنیم و همراهی با دولت (State) ضرر زننده است عملکرد دولت باعث بی اعتمادی شده و همدلی با دولت اشتباه است.
دکتر باقری گفت که در زمینه افول جدی شعارهای انقلاب، عدول از قانون اساسی و کاهش خدمات اجتماعی و حق اعتراض با دکتر امیر هم عقیده است اما در نتیجه ای که می گیرند با هم متفاوتند. باقری معتقد بود که اعتراضات، بیشتر ما را به سمت اشکال ضد توسعه ای می برد و وقتی اعتماد نهادین دچار مشکل شود شکلی از پوپولیسم رشد می کند و عملکردها از حمایت های درازمدت به سمت فعالیت هایی می رود که بتوان فوری افراد و منتقدان را راضی کند. توصیه او به دولت برخورد با فساد بود که اگرچه در کوتاه مدت خود به سرمایه اجتماعی ضربه خواهد زد اما در درازمدت موثر خواهد بود.
دکتر خراسانی با رویکری کاملا متمایز از دو سخنران قبلی گفت که اساسا باید به «وضعیت دیگر» فکر کرد. «تمرکز زدایی» و «واحد هم سرنوشتی» از مفاهیم کلیدی صحبت های خراسانی بود و نهایتا در مقام مشورت تاکید کرد که باید در رابطه مرکز-پیرامون بازاندیشی شود و می توان به یک سیاست منطقه ای فکر کرد.
دکتر ذکایی نیز سعی کرد با انتخاب برش جوانی از زاویه دیگری به موضوع نگاه کند. او سه نسل جوان دهه 60، 70 و 80 و ویژگی های هر کدام را مطرح کرد و سیاستگذاری درست برای ایجاد اعتماد را از مسیر ایجاد محملی برای مشارکت، پرهیز از هراس اخلاقی و رسانه ای، استفاده از انرژی عاطفی جوانان و ... دانست.
در این جلسه منطق بحث دکتر باقری و باور دکتر ذکایی به سیالیت مفهوم اعتماد را بیشتر پسندیدم و مثل همیشه می شد از سوالات حضار بیشترین بهره را برد. سوالهایی که صفر و صد بودن بحث سخنرانان را به چالش کشید.