نشست گوگل پلاس پلی به سوی وب 3 هفته پیش در پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات برگزار شد، گزارش این نشست را می توانید در ایسنا و ایرنا بخوانید.
آیا گوگل پلاس یک شبکه اجتماعی است؟
به نظر من این مهمترین سوالی است که در این نشست به آن پرداخته شد. از زمان شروع به کار رسمی پلاس در ۲۸ جون تاکنون بیشتر مطالبی که در سایتهای مختلف فارسی زبان راجع به پلاس نوشته شده درباره امکانات پلاس یا مقایسه آن با فیس بوک و رقابت ایجاد شده میان این دو بوده. حداقل من کمتر با بحثی جدی تر و مفهومی درباره تحولات آینده وب با توجه به این پدیده جدید مواجه شدم. این نشست از این نظر می تواند گامی مثبت و ارزشمند تلقی شود.
سوال اول این است که چرا مهم است بدانیم آیا پلاس یک شبکه اجتماعی مانند نمونه های قبلی شبکه اجتماعی است یا اساسا فراتر از مفاهیم رایج شبکه اجتماعی قرار می گیرد؟
فکر می کنم اهمیت همین سوالها باعث شد که دکتر سیاوش صلواتیان دانشجوی دکترای مدیریت رسانه در دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات و سخنران این نشست بخش ابتدایی سخنان خود را به نسلهای مختلف رسانه ای و جایگاه وب 1، وب 2 و وب 3 در آنها اختصاص دهد که من خلاصه ای از آن را در جدول زیر ارائه کرده ام.
انواع وب | نسلهای رسانه | ویژگی های این نوع وب | چالشها |
وب ۱ |
نسل اول رسانه ها (leanback) |
رسانه های محدود - کاربران زیاد حداقل تعامل با کاربر |
انحصار منابع اطلاعات |
وب ۲ |
نسل دوم رسانه ها (lean forward) |
محتوای تولید شده توسط کاربران |
زیاد شدن بیش از حد اطلاعات و عدم توانایی در طبقه بندی اطلاعات |
وب ۳ |
نسل سوم رسانه ها |
ماشین های طبقه بندی کننده اطلاعات- هوشمندی و ارائه اطلاعات متناسب با نیاز و علایق کاربران |
با توجه به تحولات انواع وب می توان به سوال مطرح شده اینطور پاسخ داد که قرار گرفتن پلاس در ذیل مفهوم شبکه اجتماعی آن را در ردیف وب ۲ قرار می دهد که در این صورت می توان آن را در مسیر شبکه های اجتماعی رایجی مثل فیس بوک تفسیر کرد اما اگر پلاس در رده رسانه های نسل سوم و وب ۳ قرار گیرد آن وقت با پدیده جدیدی مواجه خواهیم بود که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. پلاس اگر به تحقق وب معنایی یاری رساند تاثیراتی اساسی بر سرنوشت آینده دنیای وب خواهد داشت.
دکتر صلواتیان درباره این سوال که آیا پلاس یک شبکه اجتماعی است؟ میگوید: «می توانیم بگوییم پلاس شبکه اجتماعی نیز هست. هرچند که به گفته اشمیت پروژه پلاس یک محصول دیگر نیست بلکه در واقع یک "لایه" اجتماعی است که در کل محصولات گوگل قرار خواهد گرفت».
صلواتیان می افزاید پلاس پروژه ای است که در کل محصولات گوگل اضافه شده و اگر یکپارچگی میان خدمات مختلف گوگل اتفاق بیفتد در واقع نتایجی که در اختیار کاربران قرار می گیرد متناسب با خواست آنها طبقه بندی و در دسترس آنها قرار می گیرد و از اینجاست که پلاس پتانسیل وب ۳ یا همان وب معنایی را می یابد.
در کنار مطالب مطرح شده در این نشست که من صرفا بخشی از آن را ارائه کردم چند نکته نیز می تواند در حاشیه مطرح شود:
۱- تفاوت اینکه بگوییم "پلاس شبکه اجتماعی نیست" یا بگوییم "پلاس شبکه اجتماعی نیز هست" در اینجاست که در شکل اول با سلب مفهوم شبکه از پلاس تمرکز بحث را به سمت تطبیق یا عدم تطبیق آن با مفاهیم اولیه شبکه اجتماعی می کشانیم. در حالی که در شکل دوم بیشتر نگاهمان به کارکردهای جدیدی است که می تواند پلاس را در جایگاهی فراتر از تعاریف سنتی قرار دهد. من شخصا مطرح شدن این بحث را به شیوه دوم بیشتر می پسندم هر چند که نتیجه هر دو بحث یکی است.
۲- رویکرد این بحث آینده نگرانه است پس شاید در حال حاضر بتوان به سادگی گفت که پلاس یک شبکه اجتماعی است.
۳- درباره شبکه اجتماعی بودن یا نبودن پلاس به وبلاگ رسانه های اجتماعی و مشخصا پستهای گوگل پلاس شبکه اجتماعی نیست! و گوگل پلاس یک لایه اجتماعی است نیز مراجعه کنید.
۴- درباره مفهوم لایه اجتماعی علی رغم اینکه مدیران گوگل به استفاده از این مفهوم علاقه دارند اما تصور می کنم این منافاتی با استفاده از تعابیر دیگری که بتواند وضعیت پلاس را لااقل برای خودمان روشن تر کند ندارد. آقای اسکندری پور در یکی از بحثهای گودری واژه "بافتار" را به جای "لایه" پیشنهاد داده اند که می توان راجع به آن بیشتر فکر کرد اما شخصا تصور می کنم بافتار جایگزینی برای لایه نیست بلکه می تواند به محیط لایه های در هم تنیده اشاره داشته باشد!
۴- به نظر می رسد خیلی ها از شکست احتمالی فیس بوک از پلاس –اگر اساسا رقابتی در میان باشد- خوشحال می شوند. شاید فیس بوک در همین سالهای اندک توسعه خود آنقدر شائبه های نقض حریم خصوصی کاربران را تقویت کرده است که حتی کاربرانی که لحظه های متمادی در دنیای فیس بوک زندگی کرده اند بدشان نیاید فیس بوک بازنده این بازی باشد اما احساسی که من در پایان این نشست که در آن تاحدودی چشم اندازی آینده گرایانه از وب مطرح شد داشتم احساسی بود که مدتها از آن دور بودم. یاد دورانی افتادم که داستانهای علمی تخیلی می خواندم و ساعت های درباره آنها فکر می کردم...نمی دانم ولی شاید انسان دارد به سمت همان مضمون اصلی این داستانها حرکت می کند: تسلط و کنترل ماشین بر انسان. این نگرانی از اولین داستان ها و فیلمهای این ژانر همراه انسان بوده اما شاید در هیچ زمانی به اندازه اکنون امکان تحقق این تخیلات نگران کننده فراهم نبوده است.
پ.ن: این گزارش، برداشت آزاد و مختصر من از این نشست بود. طبیعتا تمام مشکلات در بیان و توضیح مباحث متوجه من خواهد بود. ضمنا تاخیر در نوشتن این گزارش را هم به حساب تنبلی نویسنده بگذارید.